راستی تفنگ هامون رو کجا جا گذاشتیم ؟؟؟

گاهے اوقات حسرت تکرار یک لحظه ...

دیوانه کننده ترین حس دنیاست ...!

بـــــے شک عوض میشم!  چند روز دیگه..اون مــن،این مــن نیست...

یا خـــیلے بهتـــر، کم کم باید حس خانوم دکتری داشته باشم،

یا بدتر میشم ،یعنی بد میشم..(چرا با بدمیشم راحت ترم :( ؟؟! )

آدم کــہ زندگیش بی هدف باشه،مگه آدمه؟!

فک نکنم دیگه هیچ سالی به بدیه این سالم باشه،الحق والانصاف خیلیم توش بم خوش گذشت،هـــعے گذشت.

 میخواستم اینارو وب خودم بنویسم،بلاگفا خرابه..

واییییی هربار میخوام بیام وب،کلی پشت در میمونم.

بعلت فراموشی رمز عبور خخخخ

+ خب،این چه متنیه عارفه گذاشته؟ داغونم کرد رفت!

 از این روزا متنفرم،کاش زودتر بگذره(و بعدش خوب باشه هااا) 

وقتی به آرزو ها و اهداف فاطمه چند سال پیش فکر میکنم

دلم براش میسوزه،فاطمه 13-14 ساله ببخش دارم گند میزنم

  ( حالا دیگه فقط وقتی سه تاییم، عوض نشدیم)

منم اومدمممم...کنکورخیلی میمووونه 

وااای رمز یادم رفته بود بزور پیداش کردم...بووووس آجی جونام

         سلاااااااااااام  خیلی وقته سه قلو ها آپ نکردن...اما ما هنوزم با همیم...!!

  البته الان یه مدته کوتاهه که یه کوچولو از هم دوریم!! اینجا یه جوریه همیشه...

  دلت میگیره بیای اینجا  حله...وبلعکس..!!! جوش میگیرتت  ..!!

  خیلی گذشته اما ما هنوزم عنوان سه قلوها رو یادمونه...!!

عاطفه جونی و عارفه جونی واسم یه سورپرایز داشتن.. یه چت روم درست کردن به اسم سه قلو هاااااااااا...

البته من بعید میدونم که کار عارفه باشه!!! قبلا عارض شده بودم خدمتتون که 

عاطفه مخ ما سه تاست..احتمالا کار اونه...به هر حال فرداشب آدرسش رو میذاریم اینجا..

  ما چاکرخواه بچه ها ی لوکس بلاگم هستیییییییییم...دیگه هیچ ملالی نیست جز دلتنگی!!

اهل کوچه همه رفتند...ولی ما ماندیم

حقمان است اگر بی کس و تنها ماندیم

هیچ تقصیر کسی نیست..اگر رنجوریم

روشنی هست.خداهست.ولی ماکوریم!

بعضی آدمها باران را

حس میکنند!

بقیه فقط خیس میشوند♥

عاطفه من به خودم میبالم که تو این عصر یخی

دوستی دارم که دلش آیینه ی خورشیده!

عارفه میگن دلتنگی قشنگ ترین هدیه ی عشقه

حالا من با این هدیه ی قشنگ چیکار کنم؟

  کم باش و اصلا نگران فراموش شدنت نباش ...اونی که اگه کم باشی فراموشت میکنه

   همونیه که اگه زیاد باشی حیفت میکنه♥♥♥

  پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی

فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز

به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت

کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون

رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق

پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه

کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های

عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

 ♥اینم یه سوتی که مدیونید فک کنید خنده داره♥

سلام خوش اومدین

این وبلاگ توسط سه نفر آپ میشه

عارفه جونی:قر اره واستون مطالب قشنگ به همراه عکس بذاره پرسپولیسی

فاطمه جونی:قراره مطالب علمی بذاره واستون(چون مخ ما سه تا عاطفه جونیه)استقلالی

فاطمه جونی:من میخوام واستون هر چی گیرم اومد بذارم

                        اخه من همیشه رو هوام ههه (ولی بیشتر خاطراتمون رو مینویسم)استقلالی

عشق بازی را چه خوش فرهاد شیرین کرد و رفت /جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت..

 ♥♥♥♥♥♥                                            ♥♥♥♥♥♥♥                                                                    ♥♥♥♥♥♥♥

آهان راستی ...اهنگ وبلاگ هم اهنگ مورد علاقه ی ما سه تاست که باهاش خاطره هم داریم..

                 دسا بالا ( ارش)  ♥